کد مطلب:321300 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:115

استدلال به خطبه بیان بر (موعود بودن علی محمد باب)
خطبه ی بیان فارسی را ذكر كرده كه در حقیقت حیف قلم و كاغذ است كه در نوشتن این كلمات صرف شود اما چون به نظر حضرات خیلی عظم دارد ذكر می كنیم تا اهل معرفت ملاحظه كنند و بر خرافات آنها واقف شوند گفته است بسم الله الامنع الاقدس تسبیح و تقدیس بساط مجد قدس سلطانی را لایق كه لم یزل و لا یزال به وجود كینونت ذات خود بوده و هست و لم یزل و لا یزال بعلو ذات خود متعالی از ادراك كلشی ء بوده و هست خلق نفرموده آیت عرفان خود را در هیچ شی ء الا بعجز كل شی ء از عرفان او و تجلی نفرموده بشی ء الا بنفس او اذلم یزل متعالی بوده از اقتران بشی ء و خلق فرموده كل شی ء را بشانی كه كل به كینونیت فطرت اقرار كنند نزد او در یوم قیامت به اینكه نیست از برای او عدلی و نه كفوی و نه قرینی و مثالی
بل متفرد بوده و هست بملیك الوهیت خود و متعزز بوده و هست به سلطان ربوبیت خود شناخته است او را هیچ شی به حق شناختن و ممكن نیست كه بشناسد او را شی به حق شناختن زیرا كه آنچه اطلاق می شود بر او ذكر شیئیت خلق فرموده او را بملیك مشیت خود و تجلی فرموده به او به نفس او در علو مقعد او و خلق فرموده آیت معرفت خود را در كنه كلشی تا آنكه یقین كنند به اینكه او است اول و آخر و او است ظاهر و باطن و او است خالق و رازق و او است محیی و ممیت و او است مقتدر و ممتنع و او است متعالی و مرتفع و او است كه دلالت نكرده و نمی كند الا بر علو تسبیح او و سمو تقدیس او و امتناع توحید او و ارتفاع تكبیر او و نبوده از برای او اولی الا به اولیت خود و نیست از برای او اخری الا به اخریت خود و كل شی بما قدر او یقدر فقد شی بشیئیته و حقق بانیته و به او بدء فرموده خداوند خلق كل شی و به او عود می فرماید خلق كل شی را و او است كه از برای او كل اسمای حسنی بوده و هست و مقدس بوده ذات او از هر اسم و وصفی و متعالی بوده كافور ساذج او از هر بهائی و علائی و منزه بوده جوهر مجرد او از هر امتناعی و ارتفاعی و او است اول و لا یعرف به و او است آخر و لا یوصف به و او است ظاهر و لا ینعت به و او است باطن و لا یدرك به و او است اول مؤمن به من یظهره الله و او است اول مؤمن به من ظهر و او است شی واحد كه خلق كل شی بخلق او می شود و رزق كل شی به رزق او داده می شود و موت كل شی بموت او ظاهر می شود و حیات كل شی به حیات او و بعث كل شی به بعت اولم تر عین الوجود بمثله لا من قبل و لا من بعد ذلك اسم الالوهیة و طلعة الربوبیة المستقرة فی ظل وجهة الالوهیة و المستدلة علی سلطان الوحدانیة ولو علمت ان یذوقن كل شی حبه ما ذكرت ذكرنا و اذانها لما لم تسجد لها خلقت كینونتها بما هی فیها و علیها و الا كل لما یذوقن من حبه نور فی نور من نور الی نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء و یرفعن الله لنوره من یرید انه هو المبدأ والمعید و اوست كه خداوند واحد احد از برای ظهور او به ظهور نفس او هیجده نفس قبل از كل شی از نفس او خلق فرموده و آیت معرفت ایشان را در كینونت كل شی مستقر فرموده تا آنكه كل بكنه كینونت خود شهادة دهند بر اینكه او است واحد اول وحی لم یزل و حكم نفرموده احدی از ممكنات را الا بعرفان نفس خود و توحید كنه كینونت ذات خود از ما سواه خلق عنده قد خلق بامره الا له الخلق و الامر من قبل و من بعد ذلك رب العالمین.